پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳
r_search
نوع نشریه:
نشریات:
از تاريخ:
تا تاریخ:
کد خبر: ۳۲۶۴
تاریخ انتشار: ۰۵ مهر ۱۳۹۴ - ۱۹:۱۰
پس از روسیه، چین نیز مستقیما وارد عرصه تحولات سوریه شد
افزایش حضور نظامی روسیه در سوریه، موضوعی است که این روزها خط اصلی خبری و تحلیلی مطبوعات و رسانه‌های بین‌المللی را به خود اختصاص داده است. موضوعی که طی روزهای اخیر سبب شده نه‌تنها چشم‌انداز آینده مناسبات در سوریه تغییر پیدا کند، بلکه حتی موضع‌گیری دولت‌های حامی گروه‌های شورشی و تروریستی و مخالف دولت دمشق نیز با چرخش همراه شود. در این میان، جدیدترین اخبار از سوریه که نشان می‌دهد اکنون چین نیز آشکارا و مستقیم وارد عرصه تحولات میدانی سوریه شده است. امری که به باور ناظران و تحلیلگران، می‌تواند دومین تأثیر مهم طی چند هفته اخیر را بر آینده سیاسی سوریه داشته باشد و عرصه موازنه قدرت در این کشور را به کلی دستخوش تغییر سازد. 

اژدها وارد می‌شود!

برای درک بهتر این موضوع، نگاهی به تحلیل آینده‌نگرانه پایگاه اینترنتی «المانیتور» که در آن، به بررسی پنج سناریوی احتمالی مرتبط با حضور روسیه در سوریه پرداخته، می‌تواند راهگشا باشد. بر اساس سناریوی نخست مورد اشاره این سایت، روسیه به طور مستقیم، چه از طریق زمینی یا هوایی، وارد درگیری نمی‌شود و نقش خود را به تأمین کمک‌های نظامی، فنی و مستشاری برای دمشق محدود خواهد کرد. از این جمله، می‌توان به توسعه پایگاه دریایی روسیه در ساحل غربی سوریه اشاره کرد. وقوع چنین وضعیتی کاملا محتمل است، ولی بعید است بتواند به شکست داعش منجر شود. برخی تحلیلگران خاورمیانه بر این باورند که هدف اصلی روسیه، این است که در صورت از هم پاشیدن و تجزیه سوریه، ایجاد یک دولت علوی در غرب سوریه تضمین شود. در این میان، برخی دیگر نیز چنین ابراز عقیده می‌کنند که نتیجه اجتناب‌ناپذیر مداخله روسیه، تجزیه سوریه خواهد بود. به باور این گروه، نشانه‌هایی وجود دارد مبنی بر اینکه محل استقرار نیروهای روس، روی خطوطی است که برای ایران و دولت اسد اهمیت استراتژیک دارد و این مناطق را از دیگر بخش‌ها جدا می‌سازد. این همان خطوطی است که در آینده می‌تواند محل استقرار نیروهای سازمان ملل باشد. با وجود این، به عقیده نگارنده، روسیه به هیچ وجه آماده چنین سناریویی نیست؛ بلکه درست برعکس، همه تلاش خود را برای حفظ سوریه به عنوان یک دولت یکپارچه به کار می‌بندد.

در سناریوی دوم، به درخواست دولت دمشق، روسیه با همراهی نیروهای ارتش سوریه و همچنین نیروهای داوطلب کشورهای همسایه، وارد نبرد با داعش می‌شود. برای اجرای این سناریو، دو احتمال وجود دارد؛ نخست، انجام حملات راکتی و هوایی، به همراه مشارکت روس‌ها در عملیات زمینی. چنین حالتی بعید است، زیرا در صورت افزایش تلفات نیروهای روس، واکنشی منفی در میان افکار عمومی روسیه برانگیخته خواهد شد. احتمال دوم، عبارت است از انجام حملات راکتی و هوایی به مواضع داعش و احتمالا برخی دیگر از گروه‌های تروریستی همچون «جبهه النصره»، بدون حضور نیروی زمینی روسیه. در این حالت، تنها ارتش سوریه و متحدان منطقه‌ای آن در نبرد زمینی شرکت خواهند داشت. این حالت نیز ریسک بالایی دارد، زیرا بخت موفقیت آن اندک است.

بر اساس سناریوی احتمالی سوم، روسیه به ائتلاف بین‌المللی که هم‌اکنون مشغول انجام عملیات در سوریه است، ملحق می‌شود. با این حال، با توجه به وضعیت کنونی روابط روسیه و ایالات متحده – و به طور کلی غرب – غیرممکن است که روسیه بپذیرد نیروهای خود را تحت فرماندهی آمریکا قرار دهد و در مقابل، آمریکا نیز هیچ‌گاه از نقش فرماندهی و رهبری خود کوتاه نخواهد آمد؛ افزون بر این، بعید است که دولت آمریکا به همکاری با دولت دمشق بپردازد، مگر اینکه امری غیرممکن اتفاق بیفتد؛ یعنی مسکو به عنوان پلی برای تسهیل همکاری لازم میان دو طرف عمل کند. این سناریو به کلی غیرواقع‌بینانه است. در سناریوی چهارم نیز روسیه یک ائتلاف موازی را در کنار ائتلاف بین‌المللی کنونی شکل خواهد داد که از روسیه، سوریه، عراق و ایران و همچنین نیروهای داوطلب کشورهایی چون لبنان، افغانستان و پاکستان تشکیل می‌شود؛ اما خود مستقیم در عملیات زمینی درگیر نخواهد شد. این سناریو، محتمل است، اما در چنین حالتی، کسب پیروزی کامل در مقابل داعش بسیار دشوار خواهد بود.

نهایتا در سناریوی پنجم، روسیه با همکاری اصلی‌ترین شریک استراتژیک خود، یعنی چین، یک ائتلاف موازی گسترده‌تر را تشکیل خواهد داد. وقوع چنین امری می‌تواند وضعیت را به شدت دگرگون کند. مجموعه‌ای از شرایط، از امکان‌پذیر بودن چنین حالتی حکایت دارد. نخستین مورد از این شرایط، این است که چین از افزایش حضور خود در منطقه نفع می‌برد. دوم آنکه چین از بابت توسعه فعالیت گروه‌های افراط‌گرا، به ویژه گروه‌های مسلح جدایی‌طلب اویغور در مناطق غربی خود نگران است. سومین مورد هم این است که همکاری نظامی میان روسیه و چین، چه به صورت دوجانبه و چه در چارچوب سازمان همکاری شانگهای، به شکلی مستمر رو به افزایش بوده است. در صورتی که این سناریو محقق شود، به شدت سبب تقویت این ائتلاف موازی شده و بخت پیروزی بر داعش و دیگر گروه‌های تروریستی را افزایش می‌دهد.

جالب اینجاست که دقیقا همین امروز، نشانه‌هایی از تحقق این سناریوی پنجم بروز کرد؛ زیرا پایگاه اینترنتی «دبکا فایل»، وابسته به محافل امنیتی رژیم اسرائیل خبر داد که ناو هواپیمابر چینی به نام «لیائونینگ- سی وی- 16» به همراه یک رزم‌ناو مجهز به موشک‌های هدایت‌شونده، در بندر طرطوس سوریه پهلو گرفته است. بر اساس این گزارش، ناو هواپیمابر چینی ۲۲ سپتامبر (پنج روز پیش) از کانال سوئز گذشته و وارد منطقه شده است، در ادامه این مطلب ادعا شده که نیروهای چینی خود را برای حضور بلندمدت در سوریه آماده می‌کنند. در حال حاضر، این ناو هواپیمابر در حال مستقر کردن تجهیزات خود در طرطوس است و پس از آماده شدن در ماه نوامبر، برای فرود هواپیماهای چینی آماده خواهد شد. بر این اساس، می‌توان گفت که چین نیز بالاخره برای حفظ منافع خود در سوریه مستقیما دست به کار شده است. بی‌تردید طی روزهای آتی پیامدهای این امر هم در عرصه میدانی سوریه و هم در عرصه کلان بین‌المللی مشخص‌تر خواهد شد.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: