شنبه ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
r_search
نوع نشریه:
نشریات:
از تاريخ:
تا تاریخ:
کد خبر: ۵۲۸۴
تاریخ انتشار: ۰۴ آذر ۱۳۹۴ - ۱۹:۱۶
نگاهی به رمان «روايت يك مرگ در خانواده» اثر جیمز ایجی
«روايت يك مرگ در خانواده»، نوشته جيمز ايجي که شيرين معتمدي آن را ترجمه کرده، زيبايي و درام‌گونگي ساده يك شعر مردمي را دارد. اين داستان، كه وقايع آن در دامنه كوه‌هاي «اسموكي بزرگ» در «تنسي» روي مي‌دهد ترانه‌اي است درباره «روفاس فولِت»؛ پسري حدودا شش ساله كه كلاهي مردانه مي‌خواهد و وقتي در تختش دراز مي‌كشد از شب مي‌ترسد. درباره پدرش «جِي» است كه خيلي تند رانندگي مي‌كند و بعضي وقت‌ها زياد مي‌نوشد، ولي با خواندن ترانه «قورباغه عاشق» پسرش را مي‌خواباند و درباره مادر پسرك «مري» است كه نگران كساني است كه دوست‌شان دارد و بيشتر از آن نگران اين است كه با اين ترس‌هايش آنها را اذيت كند و راجع به انواع و اقسام آدم‌هاست؛ بعضي ضعيف، بعضي قوي و بيشترشان هم ضعيف و هم قوي.
اين داستان وقايع چند روزي را كه منتهي به مرگ «جي» در يك حادثه رانندگي مي‌شود و همين طور روزهاي پس از اين حادثه را دربر مي‌گيرد. «ايجي» با حساسيت تاثير مرگ را بر هر يك از اين افراد نشان مي‌دهد و رماني خلق مي‌كند كه سرشار از احساسات واقعي است. اين كتاب اثري حقيقتا شاعرانه است كه يكدستي و قدرت آن برگرفته از داستاني ساده و دراماتيك است كه با تكامل موسيقايي ماهرانه‌اي پيش مي‌رود.
نخستين بخش از اين رمان سرشار از شادي‌اي است كه با سختي دردآور فرار از تنهايي و انتقال اين شادي به عزيزان پررنگ مي‌شود: «روفاس» فيلمي از چارلي چاپلين را با پدرش تماشا مي‌كند و آنها در حالي كه به آرامي به سمت خانه مي‌روند «از ميان تاريكي به چراغ‌هاي ناكسويلِ شمالي» نگاه مي‌كنند؛ «جي» كه نيمه‌شب از خواب بيدار شده تا نزد پدر بيمارش برود، ساعت سه صبح و در سكوت آشپزخانه براي همسرش صبحانه آماده مي‌كند تا اين‌گونه از او براي بيدارشدن و غذا درست كردن براي سفر شبانه «جي» تشكر كند.
بخش دوم رمان، تراژدي غم‌انگيزی است كه در آن برادر «مري» جسدي را در جاده روستايي در شب شناسايي مي‌كند و «مري» در نور خيره‌كننده آشپزخانه منتظر نشسته است و سعي دارد با خبر كشته شدن احتمالي «جي» كنار بيايد. با اينكه خاله‌اش پيش آنهاست، «مري» تنها نشسته زيرا اندوه، مانند شادي، تنهايي‌اي است كه انتقال آن به ديگران بي‌نهايت مشكل است.
آخرين بخش رمان بازگشت است. بالاخره زندگي بايد ادامه پيدا كند. در كمال تعجب، اين دقيقا معني خاكسپاري «جي» براي «مري» است. به بچه‌ها بايد فهماند كه مرگ چيست. «مري» هم به اندازه آنها بايد «بزرگ» شود و معني مرگ همسرش را بفهمد. «مري» يك بار گفت كه فرزندانش «طوري تربيت شده‌اند كه به حرفي كه بزرگ‌ترهايشان مي‌زنند اعتماد كنند...». ولي او در شب مرگ «جي» به «كاترين» و «روفاس» قول داده بود كه وقتي از خواب بيدار شوند پدرشان برگشته است.
جيمز ايجي بر اثر سكته قلبي در سال ١٩٥٥ درگذشت. ٤٥ سال داشت و مانند شخصيت پدر كتابش «در اوج قدرت» درگذشت. متاسفانه آثار معدودي از او به جاي مانده است. وقتي به اين فكر ‌كنيم كه پس از «روايت يك مرگ در خانواده» مي‌توانست چه داستان‌هاي زيبايي منتشر كند غمگين مي‌شويم. اين كتاب را بايد با همان دقتي خواند كه او در نوشتن داشت. (منبع: مد و مه)
داستان عشق و تنهايي
روايت يك مرگ در خانواده
نویسنده: جان اچ. فينچر
نشر شورآفرين
قیمت: 18 هزار تومان
318 صفحه

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: