پیش اسبت رخ نهم ز آنرو که غم نبود ز مات
در وفایت جان ببازم تا کجا یابم وفات
دی طبیبم دید و دردم را دوا ننوشت و گفت
خون دل میخور که این ساعت نمییابم دوات...
(خواجوی کرمانی، قرن هفتم، غزلیات)