دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳
r_search
نوع نشریه:
نشریات:
از تاريخ:
تا تاریخ:
کد خبر: ۲۹۰۰
تاریخ انتشار: ۲۶ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۰:۴۴
اینجا تفنگ‌ها به هر بهانه‌ای می‌کشند
وقتی از عزا تا عروسی در دست مردم اسلحه‌های پری باشد که از قضا ماشه‌هایشان هم چکانده می‌شوند، جای تعجب ندارد که بشنویم در نزاع‌های پیش آمده هم عده‌ای خونشان به جوش آید و خیلی سریع به آخر خط برسند و طرف مقابلشان را هدف قرار دهند! اتفاق شومی که اگر نزاع از دعوای بین دو نفر یا حتی دو خانواده بزرگ‌تر شود، فاجعه‌ای مانند غائله خونین روزهای اخیر «باغملک» رقم می‌خورد.

سانسور یک «نزاع مسلحانه»!

البته داستان تیراندازی و کشتار با سلاح‌های گرم در برخی شهرهای کشورمان داستان جدیدی نیست و بسیاری از افرادی که خواننده اخبار حوادث هستند، به کرات روایت‌های دردناکی درباره آن خوانده‌اند و حتی می‌توانند با جزئیات درباره عروسی‌هایی که با تیراندازی افراد ناشی، رنگ عزا گرفته و خونبار شده، سخن بگویند. با وجود همه این روایت‌ها، باز داستان درگیری خونین اخیری که از شرق خوزستان مخابره شد، به شدت تعجب‌آور و دردناک است.

سانسور یک «نزاع مسلحانه»!

داستان از روستای «پتک جلالی» در حومه باغملک آغاز شد. از روستایی که ساکنانش سال‌هاست بر سر اختلافی قدیمی، صلح و صفا را فراموش کرده‌اند و بر سر مالکیت برخی زمین‌ها، با یکدیگر در نزاع هستند. اعضای دو طایفه که نه خودشان توانسته‌اند مشکل را رفع کنند، نه سران و بزرگان طایفه‌شان و نه حتی مسئولان مختلف.

سانسور یک «نزاع مسلحانه»!

با این مقدمه حتما متوجه شده‌اید که نزاع خونینی که اخیرا در این خطه از کشورمان به وقوع پیوسته، نه نزاعی معمولی و آنی که برگرفته از اختلافی قدیمی است که هر از چندگاهی سر باز می‌کند، خشم عمومی را بر می‌انگیزد، فوران می‌کند و کلی خسارت به بار می‌آورد. خسارت‌هایی که متاسفانه بیشتر جانی هستند تا مالی و نمونه آخرشان به خوبی گواهی دهنده این موضوع است؛ یازده جان باخته در درگیری طایفه‌ای که البته در برخی روایت‌ها، دوازده تن ذکر شده‌اند.

سانسور یک «نزاع مسلحانه»!

کافی است یک بار از یک تا دوازده را بشماریم تا وخامت اوضاع دستمان بیاید؛ دوازده پدر، پسر، فامیل، دوست، همسر، یار و... به ابدیت کوچ کردند سوگی بر دل نزدیکانشان نشاندند که درمانش خیلی سخت و شاید نشدنی است؛ تازه همه این اتفاق شوم در حالی با این وسعت رقم خورده که ظاهرا مسئولان انتظامی و حتی امنیتی منطقه خود را به غائله رسانده و تلاش کرده‌اند که مانع از شدت آلام این نزاع خونین شوند وگرنه چه بسا....
 البته می‌توان به از دست رفتن اینجان‌های عزیز، تخریب برخی مادیات را هم افزود و از آتش زدن خودرو، منزل و برخی لطمات دیگر هم سخن گفت تا فضای خونین این نزاعِ وسیع بیشتر برایمان ملموس شود. درگیری خونینی که حالا خبر می‌رسد ۱۲۵ نفر در ارتباط با آن دستگیر شده‌اند و روایت‌های دیگر، حکایت از حضور حدود سیصد تن در آن را داشته‌اند. گویی خیلی پیش‌تر از آنکه ماموران متوجه وخامت روابط دو طایفه و احتمال درگیریشان در روستای پتک جلالی شوند، دو طرف یارکشی کرده و مقابل هم صف‌آرایی نموده بودند.
 
این را می‌شود از یک تناسب ساده ریاضی فهمید. از مفروض گرفتن این نکته که بخشی از حاضرین در روستا در نزاع حضور داشته‌اند و اغلب اهالی از نزاع دوری کرده‌اند. با این حساب، نزاع سیصد نفری معنایی جز حضور چند هزار تن در آن روستا نخواهد داشت که با توجه به روایت اوضاع اقتصادی روستا نشینان پتک جلالی، غیرممکن به نظر می‌رسد. یعنی ناگزیر باید بپذیریم دیگی که به تازگی در این روستا جوشیده، جان عده‌ای را ربوده و عده بیشتری را مجروح و داغدار کرده، خیلی زود‌تر بار گذاشته شده است اما ظاهرا کسی متوجه این اتفاق نشده!

نه متوجه دیگی که داشت می‌جوشید و می‌شد انفجارش را حدس زد، نه متوجه اختلافی که این دیگ را می‌جوشاند و می‌شد با روش‌های مختلف در مهارش کوشید و نه حتی متوجه سلاح‌هایی که در دست مردم آزادانه دست به دست می‌شوند و به هر بهانه‌ای، ماشه‌شان را می‌چکانند؛‌گاه برای اعلام سرمستی جشن ازدواج،‌گاه به بهانه اعلام بزرگی فردی که رخت از جهان بسته و‌گاه به وقت نزاع!

با این حساب عجیب نیست که ببینم نزاعی که چند صد تن در آن حضور داشته‌اند و حدود نیمیشان به اتهام ایجاد جراحت و مرگ یازده دوازده تن دستگیر شده‌اند، موضوع هیچ بحث ویژه خبری در رسانه ملی نمی‌شود و هیچ واکنش درخوری نمی‌گیرد؛ گویی همه می‌دانند که اگر قرار به محاکمه باشد، پیش از نزاع‌کنندگان دو طایفه در باغملک که عامل اختلافشان زمین است، خیلی‌های دیگر را باید به جرم قصور، محاکمه، یا دست کم توبیخ و تنبیه کرد!
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: